فریب‌های افسردگی

بیایید فرض کنیم که شخصیت ما چندین بخش دارد. برای مثال یک بخش مهربان و مراقب. یک بخش منطقی و عقلانی، یک بخش لذت‌طلب و یک بخش خشن و بی‌رحم و سرزنش‌گر.

افسردگی یعنی وقتی که این بخش سرزنشگر از همه بخش‌های دیگر بزرگ‌تر شده و سایه‌اش را روی تمام شخصیت و روان ما انداخته است. این بخش سرزنشگر بسیار فریبنده، زورگو و دیکتاتور است. از ما توقعات خیالی و غیرواقع‌بینانه دارد. هرگز راضی نمی‌شود. حتی وقتی که بتوانیم به اهدافی که برایمان تعیین کرده دست پیدا کنیم، بلافاصله آنها را بی‌ارزش می‌کند و به شما می‌گوید همه می‌توانند این کار را انجام بدهند و در لحظه برایتان هدفی جدید و غیر منطقی تعیین می‌کند. همیشه با شلاقی بالای سر شما ایستاده و به شما اجازه لحظه‌ای استراحت نمی‌دهد. با سرزنش و تحقیر و به اصطلاح آیه یاس خواندن به پای شما زنجیری می‌بندد که نتوانید تکان بخورید و بعد بابت همین بی‌عملی شما را تنبیه می‌کند.

حس می‌کنید که افسرده‌اید و نیاز دارید به روان‌درمانگر یا روان‌پزشک مراجعه کنید ولی  به خودتان می‌گویید مراجعه به متخصص نشانه ضعف است و خودتان باید از پسش بر بیایید؟

این صدای همان بخش سرزنش‌گر شماست که با زورگویی و تحکمش شما را به این جا رسانده. نگذارید بیشتر از این شما را فریب دهد. شما خدا نیستید. یک انسانید و در کنار همه توانایی‌ها و نقاط قوت‌تان، یک جاهایی هم ضعیفید و باید از دیگران کمک بگیرید. همانطور که اگر به سرپناه نیاز داشته باشید خودتان دست به کار ساختن خانه نمی‌شوید (مگر اینکه معمار باشید) و کسی نمی‌تواند ازین بابت شما را سرزنش کند، برای یک مشکل روان‌شناختی هم باید از یک متخصص کمک بگیرید.

آگاهی به ضعف‌ها و پذیرش کمک از دیگران یکی از جلوه‌های بلوغ و رشد روانی ماست و به جای خجالت باید به آن افتخار کنیم.

اگر زمین خورده‌اید، دستی که برای بلند شدن به سویتان دراز شده را رد نکنید. همه زمین می‌خورند. این بخشی از فرایند راه رفتن و حرکت در مسیر زندگیست.

پگاه مدنی نوشته شده توسط:

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *