در حدود شش تا نه ماهگی کودکان شروع به بروز علائمی میکنند که تحت عنوان اضطراب جدایی شناخته میشود به این معنی که بسیار به والد اولیهی خود(در اکثر موارد مادر) وابسته میشوند و جدایی از او را تاب نمیآورند و با گریه و لجبازی نسبت به این جدایی واکنش نشان میدهند. همانطور که ذکر شد این علایم از حدود شش تا نه ماهگی شروع شده و تا حدود دو و نیم سالگی ادامه مییابد. باید توجه داشت که این علایم بسیار طبیعی بوده و بخشی از پروسهی رشد کودک به حساب می آیند. توصیهی روانشناسان بر این است که تا پایان این دوره مادر مراقب اصلی کودک باقی بماند و از او نگهداری کند ولی با توجه به اینکه این امکان برای بسیاری از مادران شاغل فراهم نیست، این مادران باید با رعایت نکاتی در کاهش میزان اضطراب جدایی کودکانشان تلاش کنند. برای مثال:
- تمرین جدایی: اگر کودک را به پرستار یا مهدکودک میسپارید ابتدا با دورههای جدایی کوتاه مدت شروع کنید.
- از آنجایی که کودکان در هنگام گرسنگی یا خستگی به جدایی حساستر هستند تلاش کنید در هنگامی که کودکتان سیر است و خواب کافی داشته از او جدا شوید.
- آدابی را برای خداحافظی ترتیب ببینید. آدابی نظیر شکل خاصی از بوسیدن یا دست تکان دادن به کودک احساس امنیت بیشتری میدهد.
- اگر کودک را برای نگهداری به مکانی دیگر میبرید سعی کنید آیتمهایی آشنا از خانه یا اتاق خوابش را در آن مکان قرار دهید.
- اگر برای کودک پرستار گرفتهاید تلاش کنید که با او برای ماندن در شغلش به توافق برسید. جدایی از یک پرستار هم میتواند به اضطراب جدایی کودک دامن بزند.
- در هنگام خداحافظی به کودک خود بگویید که میخواهید بروید و حتمن بازخواهید گشت و سپس مکان را بدون تاخیر ترک کنید و همیشه سر زمان مشخصی برای تحویل گرفتن او مراجعه کنید.
- مراقب چیزهایی که کودک در تلویزیون میبیند باشید. برنامههای ترسناک میتوانند اضطراب جدایی کودکتان را شدیدتر کنند. اگر فیلم یا سریالی که میبینید حاوی صحنههای جدایی، مرگ یا آدمرباییست از تماشای آن در حضور کودک خودداری کنید. فکر نکنید چون کودک و کمسن است متوجه نمیشود.
لازم به ذکر است که تمام موارد مذکور برای حالتهای طبیعی اضطراب جدایی است. گاهی کودکان دچار حالتهای شدیدتری میشوند که به آن “اختلال اضطراب جدایی” گفته میشود که می تواند تا سنین بالاتر نیز ادامه پیدا کند و نیازمند رسیدگی جدیتری است. در مطالب بعدی به اختلال اضطراب جدایی و نحوهی تشخیص آن خواهیم پرداخت.
برخلاف اضطراب جدایی، “اختلال اضطراب جدایی” یک مرحلهی طبیعی رشد نیست بلکه یک مشکل جدی عاطفی است که با علائمی نظیر اضطراب بسیار شدید کودک در هنگام دوری از والد اولیه (در بیشترین موارد مادر) قابل تشخیص است. البته از آنجاییکه اضطراب جدایی و اختلال اضطراب جدایی نشانههای مشترک و شباهتهای بسیاری دارند گاهی تشخیص را برای والدین سخت میکنند. بهترین راه تشخیص این دو مسئله شدت ترس کودک است و اینکه آیا این ترس و اضطراب فعالیتهای روزمرهی کودک را مختل میکند یا نه؟ کودکان دچار این اختلال حتی با تصور دوری از مادر یا پدر دچار وحشت و آشفتگی میشوند و به منظور اجتناب ازین ترس ممکن است علایم بیماری جسمی را بروز دهند تا از مدرسه رفتن یا حتی بازی با همسالان اجتناب کنند. نشانههای عمومی این اختلال عبارتند از:
- ترس ازینکه اتفاق وحشتناکی برای یکی از اعضای خانواده (عموما مادر) بیفتد.
- ترس ازینکه حادثهای منجر به جدایی دائمی کودک از والدینش شود. مثلا کودک نگران است که دزدیده یا گم شود.
- کابوسهای شبانه با موضوع جدایی.
- اجتناب از رفتن به مدرسه.
- اجتناب از خوابیدن. کودک مبتلا به اختلال به دو دلیل (ترس از تنهایی و ترس از کابوس دیدن) از خوابیدن اجتناب میکند.
- شکایت از دردهای بدنی نظیر سردرد یا دلدرد.
- چسبیدن به والد. کودکان دچار این اختلال همچون سایهای والد خود را تعقیب میکنند و اگر والد قصد دور شدن از آنها را داشته باشد به بازو یا پای او میچسبند.
اگر به خاطر داشته باشید در تعریف اضطراب جدایی ذکر شد که حالتی طبیعی و بخشی از پروسهی رشد کودک است که حدودا تا دو و نیم سالگی ادامه مییابد ولی از تعاریف نشانههای اختلال اضطراب جدایی مشخص است که این اختلال میتواند در سنین بالاتر و حتی سنین مدرسه نیز بروز کند. از جمله دلایل بروز این اختلال میتوان به این موارد اشاره کرد:
- تغییر محیط. برای مثال تغییر خانه، مدرسه، یا نقل مکان به شهری جدید.
- استرس. برای مثال مشاجره شدید و یا جدایی والدین، مرگ یکی از نزدیکان و حتی مرگ حیوان خانگی.
- والدین وسواسی که بیش از اندازه از کودک خود مراقبت میکنند. این والدین حداقل به طرزی ناخودآگاه این پیام را به کودک خود میدهند که دنیا جای ناامنی است و در این حالت در واقع کودک همچون آینهای اضطراب والدین را منعکس میکند.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.