هر مدلی از پاتولوژی یا آسیبشناسی روانی در واقع نماد یک شکل از محدودیت توانایی و ظرفیت فرد برای تجربه حس زنده بودن و زندگی کامل به عنوان یک انسان است. از این منظر هدف روانکاوی، چیزی بزرگتر و وسیعتر از تجزیه و تحلیل تعارضات درونروانی است. هدف افزایش ظرفیت ذهنیت روانشناختی، خود فهمی و از همه مهمتر، افزایش حس خودمختاری و عاملیت شخصی است. زندگیای که خود آن را نساختهایم بستری است که افسردگی در آن رشد میکند. هدف، آشنا کردن انسان با خود حقیقیاش، خودی که گاه در زیر لایههای قطور خودهای غیرواقعی پنهان شده (یا به تعبیری پناه گرفته)، است. هدف این است که این خود حقیقی نویسندهی داستان زندگی انسان شود.
بسیار عالی پگاه عزیز…